دﮐﺘﺮ مصدق شخصیتی ﺑﻮد ﺑﺎ ﺑﺎورهای مذهبی ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ ﭘﻴﺸﺒﺮد ﺁرﻣﺎن هاﯾﺶ، ﺷﻮر ﺳﻴﺎﺳﯽ را ﺑﺎ ﻧﻮﻋﯽ «مظلومیت » و «دادﺧﻮاهی مذهبی» در هم ﻣﯽ ﺁﻣﻴﺨﺖ و ﺑﺎﻋﺚ همدلی و ﺗﺤﺮﯾﮏ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺮدم ﻣﯽ ﺷﺪ.
برای مثال:
مصدق با تصویر پیغمبر اسلام وارد مجلس شد و گفت این شمایل پادشاه اسلام است که دست او بیرق ایران است.
مصدق در هنگام
سوگند خوردن در مجلس نمایندگان را وادار کرد که با او تکرار کنند: اسلام عالی و
برتر است و عالی تر از اسلام چیزی وجود ندارد.
مصدق در مجلس: وظیفه
ما این است اگر ما در جامعه خودمان اصلی داریم آن اصل را متزلزل نکنیم نگوییم تجدد
اینطور گفت اونطور گفت مملکت همیشه باید اصل اسلامیت را حفظ کند.
مصدق در مجلس: من
هم که سگ آستان حضرتم (امام حسین) باید به آقا و مولایم تاسی کنم
گفتگوی جمشید شمالی: محمد مصدق و گرایشهای غلیظ مذهبی ایشان
در همین رابطه:
کودتای 30 تیر 1331 با همکاری مصدق، کاشانی و حزب توده
در همین رابطه:
کودتای 30 تیر 1331 با همکاری مصدق، کاشانی و حزب توده
بسیار جالب است که همین شعبان بی مخ مورد تفقد اعلیحضرت قرار می گیرد و خود ایشان به مراتب بیش از آنچه این مقاله به مصدق نسبت می دهد، در تظاهر به مسلمان بودن و مردم فریبی سخت می کوشیدند. چه تلاش بیهوده ای برای خراب کردن چهره ی یک نفر. امیدوارم مردم ایران دست کم آن اندازه بینش داشته باشند که به دوران دیکتاتوری پادشاهی موروثی برنگردند.
پاسخحذفبا سلام
پاسخحذفهرچه مخالفان آن پیرمرد بیشتر بدش میگویند من بیشتر تحسینش میکنم.در صبح 28 مرداد پیرمرد بر تختش نشسته بود و میگریست عده ای از حزب توده که منظم ترین و تشکیلاتی ترین و آماده ترین احزاب در ایران بود آمدند و از او تقاضای اسلحه کردند تا مخالفانش را سرکوب کنند ولی پیرمرد نپذیرفت میدانید چرا؟
این مقالات ضد مصدقی و یا برعکس بر له او ، نشان میدهد که مردگان هنوز دست از سر ما اپوزیسیون بر نمیدارند . اپوزیسیونی ناتوانی که هنوز نتوانسته است بعد از 34 سال حتی یک برنامه مشترک برای براندازی این رژیم ارائه دهد . چه رسد به اتحاد و تشکیل یک جبهه مشترک. قهرمانان ما مردگانند چرا که فرهنگ ما به قهرمانان زنده اعتقاد ندارد
پاسخحذفامروز ما به قهرمانان زنده ای احتیاج داریم که هر چه سریعتر ایران را از این منجلاب و وضعیت زار خارج کنند . اگر به دموکراسی و حکومت مردم سالاری اعتقاد دارید پس برای تشکیل یک جبهه فراگیر آستین ها را بالا زنید ، زیرا تاریخ واقعی آن دوران را باید چند باره نوشت . هر بار با مطالعه و ارائه اسناد تائید شده بیشتر و از همه مهمتر بی غرض.