۱۳۹۲ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

آخرین دستور (خطاب به افسران دست بوس امام و عده ای از مردم جو زده 57)

در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، با ورود نیروهای آمریکایی، ارتباط آقای هیرو اونادو (سرباز ژاپنی) با دنیای خارج قطع شد.
قبل از قطع ارتباط، آخرین دستوری که گرفته بود این بود: «تسلیم نشو»، پیرو همین دستور آقای اونادو سه دهه در جنگلهای فیلیپین باقی ماند تا از امپراطوری ژاپن دفاع کند.
در تمام این سه دهه، نه اعلامیه هایی که با هواپیما روی جنگل های فیلیپین رها می شد، و نه گفته های افراد محلی نتوانست هیرو انودا را متقاعد کند که از آخرین دستور فرمانده اش سرپیچی کند و محل نگهبانیش را ترک کند.
او سال ۲۰۱۰ در مصاحبه‌ای گفت: "همه سربازهای ژاپنی برای مردن آماده بودند، اما من دستور داشتم که مراقب پارتیزان‌ها باشم و نمیرم."
در ‌‌نهایت، در سال ۱۹۷۴ فرمانده سابق او راهی جزیره لوبانگ فیلیپین شد تا هیرو اونادو را بازگرداند؛ به این امید که او به دستور فرمانده‌اش گوش کند.
آقای اونادو به پرچم ژاپن سلام کرد و شمشیر سامورایی خود را به فرمانده‌اش تحویل داد در حالی که هنوز لباس نظامی مندرس خود را برتن داشت. اونادو هنگامی که به ژاپن بازگشت، از او مانند یک قهرمان استقبال شد.
گقتنیست ژاپنیها مردم بسیار ملیگرایی هستند و هیچ گاه تسلیم دشمن نمیشوند، پس از بمباران اتمی ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم آمریکایی ها و انگلیسی ها با دادن وعدهای دموکراسی و آزادی سعی کردند  حکومت ژاپن را جمهوری اعلام کنند اما مردم ژاپن زیر بار زور و فریب نرفتند و بارها به رفراندمهای مختلفی که آمریکاییها برگزار کردند رای منفی دادند.
در نهایت قانون اساسی مورد قبول ژاپنیها دارای این دو بند اساسی بود تا فرهنگ و تمدن ژاپنی حفظ شود و موجبات شادمانی بیگانگان فراهم نشود:
اصل ۱ امپراتور مظهر کشور و وحدت مردم است. مقام وی از اراده مردم ناشی می‌گردد که قدرت حاکم را در دست دارند.
اصل ۲ تاج و تخت امپراتوری مورثی خواهد بود و جانشینی طبق قانون دربار امپراتوری مصوب مجلسین انجام خواهد شد.
ژاپنیها همچنین به رسانه های بیگانه از قبیل بی بی سی روی خوش نشان نمیدهند طوری که بخش ژاپنی بی بی سی به دلیل بیننده کم در سال 1991 تعطیل شد. از نظر مهاجرت و فرار مغزها نیز ژاپنیها از ملیگراترین مردمان جهان هستند و کمتر ژاپنی حاضر میشود کشور خود را برای آسایش بیشتر ترک کند و در هر شرایطی ترجیح میدهند در کشور خودشان بمانند.
اما متاسفانه مردم ایران گاهی از فرهنگ ملیگرایی خود دور میشوند و هر بار بیگانگان از این غفلت مردم ایران نهایت استفاده را میبرند
مردم ایران باید ژاپنیها را الگوی خود قرار دهند و فرهنگ میهن پرستی را در هر شرایطی حفظ کنند.







۱۳۹۲ بهمن ۲۰, یکشنبه

پشیمانی دکتر هما ناطق ازانقلاب: اکنون آن گه را قاشق قاشق می‌خورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشه ‌ای خزیده ‌ام تا چه پیش آید

خانم دکتر هما ناطق، استاد و پژوهش‌گر برجسته ی ایرانی در مطلبی که در کیهان لندن، هفتم اسفند‌ماه 1381 به چاپ رسید، در مورد روشنفکرانی که هنوز از انقلاب و شرکت خود در آن دفاع می‌کنند نوشت: «روشنفکرانی که پس از ۲۳ سال [تا زمان نوشتن مقاله] هنوز برای آن انقلاب «شکوهمند» آن راهپیمایی‌ها و آن عربده ‌کشی‌ها سینه می‌زنند و خوشند به این ‌که، تاجداران را برافکندیم و دستاربندان را بر جایشان نشاندیم. چه خوش گفت شادروان غلامحسین صادقی که از برکت آن انقلاب: «عقل مردم مدور و ایران برکه‌ ای گشت و کرم ‌پرور شد.
وی [خانم دکتر هما ناطق] آن‌ گاه از خود برای شرکت در انقلاب ۵۷ انتقاد کرده و چنین می‌نویسد: «پرونده ی بنده چه بسا نابخشودنی‌تر از دیگران باشد؛ چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق»!
بدا که شور چنان برم داشت که اندوخته ‌ها و دانسته ‌ها را به زباله ‌دانی ریختم و در هماهنگی با جهل جماعت به خیابان‌ها سرازیر شدم. ادیبانه ‌تر بگویم: «گه زدم و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را قاشق قاشق می‌خورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشه ‌ای خزیده ‌ام تا چه پیش آید.»
وی در پایان افزود: «قرن‌ها پیش از این «طالب آملی» گفته بود: «پای ما کج، راهبر کج، قصد کج، گفتار کج!»
سرگشته و شوريدة كار خويشيم صياد نه‌ايم، هم شكار خويشيم



مطالب مرتبط: