۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

واکنش شجاعانه و میهن پرستانه رضا شاه به افسر انگلیسی

با ورود آیرونساید (افسر انگلیسی) و اخراج روس‌ها، روزی آیرونساید همه فرماندهان ایرانی را جمع می‌کند و به کمک مترجم به آنان «توصیه» می‌کند که خلع سلاح شوند. در جوّی که همه فرماندهان از صلابت این دستور سکوت اختیار کرده بودند، رضاخان بر می‌خیزد و با صدای رسا یادآوری می‌کند که آنان تنها تحت امر پادشاهشان (احمدشاه) هستند و گوشزد کرد که فرماندهان هرگز این دستور را از یک افسر انگلیسی اجرا نخواهند کرد. (منبع: تاریخ بیست ساله ایران - حسین مکی)


مطالب مرتبت:


۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

چرا از نظر بی بی سی مردم ایران باید پادشاهی مشروطه را فراموش کنند ولی خود با افتخار از ملکه انگلیس اسم میبرد؟!

از جمله سیاستهای فرهنگی بلند مدت بی بی سی انگلیس برای مردم ایران بی اهمیت جلوه دادن 2500 سال تمدن ایرانی و فراموش کردن 50 سال سازندگی و خدمت خاندان پهلوی، و در عوض تحکیم و گسترش تفکر و  فرهنگ اسلامی و انقلابی است.
با اندکی تأمل در برنامه های بی بی سی  این سیاست انگلیسی به وضوح قابل مشاهده است.
از نظر بی بی سی اپوزیسیون مشروطه خواه وجود خارجی ندارد و هرگز نه تنها هیچ مشروطه خواهی را برای گفتگو دعوت نمیکند بلکه حتی اخبار مربوط به شاهزاده و فعالیتهای مشروطه خواهانه را نیز پخش نمیکند.
بی بی سی در راستای سیاست گسترش تفکر و  فرهنگ اسلامی و انقلابی، وقاهت را از سر گذارانده و هر آخوند، آخوند زاده و خط امامی را که با احمدی نژاد دعوا کرده به عنوان اپوزیسیون مخالف به مردم معرفی میکند.
بی بی سی همچنین با بنیصدر از سر دوستی وارد شده و  دائما از او به عنوان اولین رئیس جمهور ایران و مخالف خمینی و مخالف اعدامهای اوائل انقلاب نام میبرد.
یکی از مهمترین گروههای اپوزیسیون ایران از نظر بی بی سی ملی مذهبیها هستند! طوری که به نظر میرسد ملی مذهبیها با همراهی بی بی سی قصد دارند نوعی سکولاریسم اسلامی را در ایران پایه گذاری کنند!!
از همه جالبتر تبدیل شدن بنگاه سخن پراکنی انگلیس به شبکه اختصاصی مصدق است! هفته ای نیست که از مصدق و به اصطلاح خدمات و مبارزات ضد انگلیسی مصدق در بی بی سی انگلیس حرفی گفته نشود!

البته همه این موارد نشانه حقانیت مشروطه خواهان هست و سوگلی بی بی سی و انگلیس شدن نه تنها افتخاری ندارد بلکه مایع ننگ است، اما چند سوال در ذهن بیننده بی بی سی پیش میآید
مهمترین سوال برخورد دوگانه بی بی سی با مقوله سلطنت است!
در حالی که در بی بی سی هرگز نامی از خانواده پهلوی و خدمات و دستاوردهایشان برده نمیشود ولی با افتخار و غرور از ملکه  انگلیس اسم برده میشود و دائما از محبوبیت بالای 75 درصدی ملکه با هیجان گفته میشود!
چطور است که شاه برای ایران خوب نیست ولی برای انگلیس مایع غرور و نماد ملی است؟
چرا بی بی سی اسرار دارد ایران دیگر به دوران مشروطه بر نگردد و تمدن 2500 ساله ایران استمرار نداشته باشد؟
چه نتیجه ای از این حسادت بی بی سی میگیرید؟

۱۳۹۱ آذر ۱۴, سه‌شنبه

چهاردهم آذر، سالروز حمله اراذل و اوباش طرفدار دکتر مصدق به دفاتر روزنامه های مخالف مصدق

در روز 14آذر 1330 شعبان جعفری و همراهانش به دفاتر روزنامه هاي چپ و توده اي مخالف دولت مصدق حمله كردند و پس از ضرب و شتم کارکنان روزنامه ها و غارت وسایل و اساسیه، آنجا را به آتش کشیدند، روزنامه هایی که مورد حمله قرار گرفتند عبارت بودند از: ﻓﺮﻣﺎن، داد، ﺁﺗﺶ، ﺳﻴﺎﺳﯽ،  ﻃﻠﻮع، چلنگر و....
بر اثر اين حوادث سرهنگ نوري شاد از نيروهاي شهرباني کشته و بسیاری از کارکنان روزنامه ها زخمی و مجروح شدند.
اﯾﻦ واﻗﻌﻪ بازتاب گسترده ای در مجلس داشت، و به درگیریهای لفظی و حتی فیزیکی نمایندگان انجامید.
در 17 آذر1330 و در صحن علنی مجلس، آقاي آشتياني زاده با طوماري بلند به پشت تريبون رفت و گفت: «حوادث 14 آذر براي دومين بار لكه بدنامي را به دامن آقاي مصدق زد و دست اين مرد را بر خون بيگناهان آغشته ساخت» (اشاره آقای آشتیانی به واقعه 23 تير بود که در آن 17 نفر کشته شدند و دكتر مصدق آنرا به سر لشگر بقايي رئیس شهرباني وقت منتسب ساخت. و بعد سرلشگر زاهدي وزير كشور را از كار بر كنار كرد و دستور محاکمه سر لشگر بقايي را داد)
سپس به زمان رضا شاه اشاره كرد و گفت: تا به رضا شاه در مجلس سنگ و آجر نزدند، دستور حمله نداد ولي ياللعجب كه مصدق چنين ميكند، زيرا شعار اين دولت فحش دادن- ترساندن-خفه كردن مردم شده است. آقاي مصدق طاقت ندارد مخالفين او حرف بزنند چيز بنويسند و ميتينگ بدهند. اگر شما ادعا داريد كه مردم طرفدار شما هستند پس از چند هزار نفر چه ترسي داريد؟ من خودم روز پنجشنبه ديدم كه روزنامه طلوع را غارت كردند ولي مسخره اينست كه رئيس شهرباني از چاقو كشها به عنوان مردم شرافتمند تهران تشكر ميكند ولي نخست وزير گفت خسارت را ميدهم!» سپس ادامه داد: اين شهرباني به چه درد مردم ميخورد اي خاك بر سر اين تشكيلاتي كه بخواهد بوسيله چاقو كش با حزب توده مبارزه كند. حقيقت اين است كه اين اتفاقها براي انتخابات ميافتد.
آشتياني سپس گفت: ما نباد بگذارين رجاله و اوباش بما حكومت كنند شنيدم وقتي كه آقاي مصدق شنيد كه يك افسر شهرباني كشته شده گریه كرد، منهم گريه كردم ولي آيا ايشان براي کارکنان مجروح و زخمی شده روزنامه ها هم گريه كردند؟!.
بعد از آشتیانی، جمال امامي سخنراني كرد، ایشان قسمتي از سر مقاله روزنامه دولتی كيهان را خواند که در آن آمده بود «حمله به دفاتر روزنامه ها به دستور پليس و شخص مصدق بوده است» بعد اضافه كرد من مي پرسم اگر دولت اينكارها را بكند بايد به كي پناه برد؟! اينها ميروند جرايد را غارت ميكنند، در كجاي دنيا ديده ايد كه دولت غارت كند؟! بلندگوي شهرباني اعلام ميكرد هنگ حمله تحت سرپرستي تيمسار سرتيپ شعبان بيمخ به فلانجا حمله كرد! چرا خانه صلح را آتش ميزنند؟! تمام دستگاه دولت عضو صلح بود ولي حالا كه خانه صلح در انتخابات معارض آنها شده اند آنرا آتش ميزنند.
در ادامه او به مسئله نفت اشاره كردو گفت: مسئله نفت نان خالي را هم از مردم گرفت ولي براي عده اي همه چيز را درست كرد و اين عده هم هنوز ول كن معامله نيستند.
او همچنين با خطاب قراردادن نمايندگان اكثريت مجلس گفت: شما به عقب انداختن تاريخ انتخابات راي داديد اما مصدق به شما گفت غلط كرديد و شما گفتيد چشم. در اين هنگام ملك مدني نسبت به بي نزاكتي آقاي امامي معترض شد ولي در جواب امامي اضافه كرد: ولي ديديد كه دكتر مصدق انتخابات را اجرا نكردند و تف به صورت شما زد، آيا اين عمل او جرم هست یا نيست؟! خلاصه آقايان اين طريقه بر ادامه حكومت بر يك كشور نيست يك فكري بكنيد ما نمايندگان اقليت و مديران جرايد در مجلس تحصن ميكنيم كه تامين جاني نداريم و انتخابات آينده نمونه اراده ملت نخواهد بود.
بعد از او عبدالغديرآزاد پشت تريبون مجلس آمد و گفت من تاكنون نسبت به شخص دكتر مصدق سكوت كردم اما حالا ديگر سكوت خود را ميشكنم زيرا كار نفت به جايي نرسيده و همچنين دولت بر اوضاع مسلط نيست سپس اشاره به جريان روز 5 شنبه كرد و پاره اي از مشاهدات خود را شرح داد و مدعي شد كه مكي را ديده كه به شعبان بي مخ دستور ميداده است.. (مكي اعتراض خود را اعلام كرد) بعد ازآن اضافه كرد چرا دكتر مصدق جلوگيري نمي كند و اگر قادر نيست چرا استعفا نمي دهد و گفت تا به حال دكتر مصدق هرچه گفته دروغ گفته مرام عقيده ايشان گول زدن مردم است و بس.
در پايان گفت كه مجلس مانند شاه سلطان حسين نشسته و دولت هركاري ميكند مجلس هيچ نميگويد.
پایان بخش اول
 
مطالب مرتبت: