در حالی که چهار
سال رهبری اوباما بر آمریکا، جز تضعیف وجحه و اعتبار آمریکا در جهان، و ادامه بحران
اقتصادی آمریکا دستاورد دیگری نداشت اما مردم آمریکا یک بار دیگر تحت تاثیر شخصیت
عوامگرا و پوپولیست اوباما قرار گرفتند و چهار سال دیگر سبکان هدایت کشور را به
اوباما سپردند.
از جمله شعارهای اوباما در دور اول انتخابات
آشتی با همه کشورهای دشمن، تشکیل کشور فلسطین،
رفع بحران اقتصادی در کمتر از یک سال و بسیاری وعدهای عوامفریبانه دیگر بود
که تا کنون هیچ یک از این وعدها عملی نشده است و یا به دلیل غیر عملی بودن به
فراموشی سپرده شده اند.
اما در کمال
شگفتی مردم خیلی زود همه آن شعارها و وعدها را فراموش کرده و اینبار اوباما با
وعدها و شعارهایی جدید موفق به جمع آوری آرا شد
در این شرایط در
حالی که بسیاری از به اصطلاح روشنفکران نسخه «جمهوری» و حتی مسخره تر «جمهوری ایرانی» را برای آینده سیاسی ایران میپیچند، (که البته منظورشان جمهوری ریاستی است چون این به اصطلاح روشنفکران هنوز فرق بین انواع جمهوریها را نمیدانند!) سوالهایی که در ذهن
هر منطق گرایی شکل میگیرد اینست که چگونه ممکن است مردم ایران تحت تاثیر افراد پوپولیست
قرار نگیرند؟!
چه تضمینی وجود دارد که شخصی مثل چاوز یا پوتین با
گول زدن مردم، ایران را به سرنوشت ونزوئلا و روسیه دچار نکند؟
چرا با فرض بی
کفایت بودن یک رئیس جمهور این شخص باید چهار سال مملکت را در دست داشته باشد؟
چرا با وجود سیستم
کارامد و منطقی «جمهوری پارلمانی» نظام پر ریسک و غیر منطقی جمهوری ریاستی را انتخاب کنیم؟
کافیست تنها
مقایسه ای بین کشورهای «جمهوری ریاستی» و «جمهوری پارلمانی» داشته باشید تا متوجه شوید انتخاب شخص
اول کشور با رای مستقیم مردم (مخصوصا در جهان سوم) چه عواقب فاجعه باری میتواند
داشته باشه و برعکس انتخاب شخص اول کشور با رای غیر مستقیم مردم (جمهوری پارلمانی) چقدر
منطقی و هوشمندانه خواهد بود چرا که اکثریت مردم عوام از سیاست چیزی سر در
نمیآورند و تنها به گفته ها و کاریزمای افراد توجه میکنند.
در همین رابطه:
با این تفکر سلطنت طلبانه شما لابد ما باید تا ابد جهان سوم باشیم
پاسخحذف