با ورود
آیرونساید (افسر انگلیسی) و اخراج روسها، روزی آیرونساید همه فرماندهان ایرانی را جمع میکند و به
کمک مترجم به آنان «توصیه» میکند که خلع سلاح شوند. در جوّی که همه فرماندهان از صلابت
این دستور سکوت اختیار کرده بودند، رضاخان بر میخیزد و با صدای رسا یادآوری میکند
که آنان تنها تحت امر پادشاهشان (احمدشاه) هستند و گوشزد کرد که فرماندهان هرگز این
دستور را از یک افسر انگلیسی اجرا نخواهند کرد. (منبع: تاریخ بیست ساله ایران - حسین مکی)
مطالب مرتبت:
چاخان
پاسخحذفبایستی متوجه باشیم که ترس یک محصول ذهنی است اما خطر یک چیز کاملاً واقعی .ترس فقط و فقط یک انتخاب می باشد بین زندگی و اجتناب از مرگ. وقتی از مرگ اجتناب می کنیم یعنی می ترسیم و وقتی به زندگی فکر می کنیم یعنی ترس را انتخاب نکرده ایم. رضا خان با اینکه فرد با سوادی نبود ولی پر از زندگی و عشق به ایران بود. روحش شاد. اگر همه رضا خان بودیم هیچ افسری چه نوع انگلیسی آن و چه نوع روسی آن نمی توانست بر این سرزمین حکومت کند. آداب ایرانی یعنی عشق به زندگی، عشق به طبیعت، عشق به پروردگار یگانه.
پاسخحذفچاخان نیست. این داستان در خاطرات سفر به خوزستان و کتاب سیروس غنی (به انگلیسی) هم منعکس هست.
پاسخحذفرضا شاه چندین بار دیگر با افسران و سفرای انگلیس شاخ به شاخ شد و بقول خودش میخواست به آنها بفهماند که دوران شاهان ترسوی قاجار سپری شده است.
dolat,haye--iran--hamware--nokar--wa--wabaste--boude,and--pahlawy,ha--nokare--usa--boudand--wa--hala--akhoundha--nokare--england-wa--china--wa--russland--hastand--<moris1315@gmail.com--
پاسخحذف