ﺷﻌﺒﺎن ﺟﻌﻔﺮﯼ در ﺳﺎل ١٣٣٠ ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺪام دوﻟﺖ مصدق درﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮد و در ﺁن دورﻩ،
در ﺳﺮﮐﻮب و ﻗﻠﻊ و ﻗﻤﻊ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن مصدق، ﻧﻘﺶ اساسی داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﻄﻮرﯼ ﮐﻪ در واﻗﻌۀ 14 ﺁذر ١٣٣٠ و ﮐﺸﺘﻪ و ﻣﺠﺮوح
ﺷﺪن ﻋﺪﻩ اﯼ و ﺣﻤﻠۀ ﺷﻌﺒﺎن ﺟﻌﻔﺮﯼ و اﯾﺎدﯼ او ﺑﻪ ادارات روزﻧﺎﻣﻪ های ﻏﻴﺮ ﺗﻮدﻩ ای ﻣﺨﺎﻟﻒ مصدق (از ﺟﻤﻠﻪ: روزﻧﺎﻣﻪ های ﻓﺮﻣﺎن، داد،
ﺁﺗﺶ، ﺳﻴﺎﺳﯽ و ﻃﻠﻮع) شرکت داشت.
اﯾﻦ واﻗﻌﻪ بازتاب گسترده ای در مجلس داشت بطوری
که ﺟﻤﺎل اﻣﺎﻣﯽ در جلسه 19 ﺁذر ﻣﺠﻠﺲ، ﻣﺘﻦ اﺑﻼغ اﺳﺘﺨﺪام ﺷﻌﺒﺎن ﺟﻌﻔﺮﯼ را ﮐﻪ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ
دﺳﺘﻮر رﯾﺎﺳﺖ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻞ ﮐﺸﻮر (ﺗﻴﻤﺴﺎر مزینی، ﻣﻨﺼﻮب و ﻣﻨﺘﺨﺐ دﮐﺘﺮ مصدق) از ﺗﺎرﯾﺦ 15 ﺁﺑﺎن ١٣٣٠ ﺑﺎ ﺣﻘﻮق ﻣﺎهی
ﺳﻪ هزار رﯾﺎل ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺪام ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ درﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮد، ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﺮح ﻗﺮاﺋﺖ ﮐﺮد:
«ادارﻩ، داﺋﺮﻩ،
ﺷﻌﺒﻪ، روﻧﻮﺷﺖ، ﮔﺰارش ﻣﻮرخ 20/08/30 وزارت ﮐﺸﻮر،
ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻞ ﮐﺸﻮر
ﻣﺤﺘﺮﻣا ﺑﻪ ﻋﺮض ﻋﺎﻟﯽ ﻣﯽ رﺳﺎﻧﺪ، ﺗﻴﻤﺴﺎر ﺳﺮﺗﻴﭗ
ﻧﺨﻌﯽ، رﯾﺎﺳﺖ ادارۀ اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ و ﺳﺮﮐﻼﻧﺘﺮﯼ اﻇﻬﺎر ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻴﻤﺴﺎر ﻣﻌﻈﻢ رﯾﺎﺳﺖ
ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻞ ﮐﺸﻮر، مقرر ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ از ﺗﺎرﯾﺦ 15 ﺁﺑﺎن ﻣﺎﻩ ١٣٣٠ ﺷﻌﺒﺎن ﺟﻌﻔﺮﯼ ﺑﺎ ﻣﺎهی ﺳﻪ هزار
رﯾﺎل ﺣﻘﻮق از اﻋﺘﺒﺎر ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ اﺳﺘﺨﺪام ﮔﺮدد. ﺑﺮاﯼ اﺳﺘﺤﻀﺎر ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺒﺎرﮎ، ﮔﺰارش ﻋﺮض
ﺗﺎ هر ﻧﻮع اﻣﺮ و ﻣﻘﺮر ﻓﺮﻣﺎﺋﻴﺪ اﻃﺎﻋﺖ ﮔﺮدد.
رﺋﻴﺲ ادارۀ ﺣﺴﺎﺑﺪارﯼ
ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ: ﺧﺪاﺋﯽ
ﺟﻤﺎل اﻣﺎﻣﯽ (ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد
ﮐﻨﻨﺪۀ اﺻﻠﯽ ﻧﺨﺴﺖ وزﯾﺮﯼ دﮐﺘﺮ مصدق در ٨ اردﯾﺒﻬﺸﺖ ١٣٣٠) در اﯾﻦ ﺑﺎرﻩ اﻓﺰود:
- « اﯾﻦ، ﺗﻴﻤﺴﺎر ﺳﺮﺗﻴﭗ ﺷﻌﺒﺎن ﺑﯽ ﻣﺦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺎﻧۀ
ﻣﺮدم را ﻏﺎرت ﻣﯽ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ ﺧﺪﻣﺎت ﺑﺎ ﻣﺎهی 3000 رﯾﺎل در ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ
اﺳﺘﺨﺪام ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ... روزﻧﺎﻣﻪ های ﻃﻠﻮع، داد، ﺳﻴﺎﺳﯽ، ﻓﺮﻣﺎن، ﺟﺎﻧﺴﭙﺎران و ﺁﺗﺶ ﮐﻪ
ﺗﻮدﻩ اﯼ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﺣﺰب ﺗﻮدﻩ ﻣﺒﺎرزﻩ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ هم ﻏﺎرت ﺷﺪﻩ اﻧﺪ ... ﭘﺲ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ
هر ﮐﺲ ﺑﺎ دوﻟﺖ ﻣﺎ ﻣﺨﺎﻟﻒ اﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻮاﻓﻖ ﻧﻴﺴﺖ
ﯾﺎ ﺗﻨﻘﻴﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ او ﻣﺒﺎرزﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻴﻢ و او را ﻏﺎرت ﻣﯽ ﮐﻨﻴﻢ ....
(مکی، ﮐﺘﺎب ﺳﻴﺎﻩ، ج ۴، ﺻﺺ 306 و 356 و ﻧﻴﺰ ﺻﻔﺤﺎت 297، 301، 302، 309، 336 ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﻣﺬاﮐﺮات ﻣﺠﻠﺲ، 19 ﺁذرﻣﺎﻩ ١٣٣٠ ؛ ﻣﺘﻴﻨﯽ، ﺻﺺ 276-277).
مصدق، ﺿﻤﻦ ﺗﺄﺋﻴﺪ
اﻗﺪام ﻧﻴﺮوهای اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ در ﺳﺮﮐﻮب ﺗﻈﺎهر ات 14 آذر و اﺑﺮاز ﺗﺄﺳﻒ از ﻣﺠﺮوح ﺷﺪن اﻓﺮاد، هیچ
ﭘﺎﺳﺨﯽ ﺑﻪ اﻧﺘﻘﺎدات ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن ﻣﺠﻠﺲ درﺑﺎرۀ اﺳﺘﺨﺪام ﺷﻌﺒﺎن ﺟﻌﻔﺮﯼ در ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻬﺮان
ﻧﺪاد.
ﭘﺲ از اﯾﻦ ﺣﺎدﺛﻪ، ﻣﺪﯾﺮان 21 روزنامه ﻏﻴﺮﺗﻮدﻩ اﯼ ﺑﺎ ﺻﺪور اﻋﻼمیه هاﺋﯽ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ «ﻋﺪم امنیت ﺷﻐﻠﯽ » ﺑﻄﻮر دﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ، در ﻣﺠﻠﺲ
ﺷﻮراﯼ ملی و ﺳﭙﺲ در ﻣﺠﻠﺲ ﺳﻨﺎ متحصن ﮔﺮدﯾﺪﻧﺪ.
در رویدادهای مربوط به 28 مرداد 1332 ، عموما" از شعبان جعفری (معروف به بی مخ) – بعنوان:
در رویدادهای مربوط به 28 مرداد 1332 ، عموما" از شعبان جعفری (معروف به بی مخ) – بعنوان:
عامل اصلی بسیج ازاذل و اوباش برای سرنگونگی دولت مصدق یاد کرده اند ،
گذشته از توهین و تحقیقی که در این باور نسبت به دکتر مصدق وجود دارد پرسیدنی است:
در حالیکه تمام نیروهای نظامی و انتظامی – با صدها تانک و توپ و تفنگ – تحت اختیار و فرمان دکتر مصدق بودند واقعا" مشتی ازاذل و اوباش چگونه می توانستند یک دولت ملی را سرنگون سازند؟!!
اینگونه دلایل نمونه دیگری از فرافکنی های ملی ما است
برای گریز از قبول کمبودها و کاستی ها و اشتباهات ...
واقعیت اینست که شعبان جعفری تا ظهر 28 امرداد ماه در زندان بودو در واقع پس از سقوط مصدق از زندان آزاد شد!!
گذشته از توهین و تحقیقی که در این باور نسبت به دکتر مصدق وجود دارد پرسیدنی است:
در حالیکه تمام نیروهای نظامی و انتظامی – با صدها تانک و توپ و تفنگ – تحت اختیار و فرمان دکتر مصدق بودند واقعا" مشتی ازاذل و اوباش چگونه می توانستند یک دولت ملی را سرنگون سازند؟!!
اینگونه دلایل نمونه دیگری از فرافکنی های ملی ما است
برای گریز از قبول کمبودها و کاستی ها و اشتباهات ...
واقعیت اینست که شعبان جعفری تا ظهر 28 امرداد ماه در زندان بودو در واقع پس از سقوط مصدق از زندان آزاد شد!!
1. بالاخره ما متوجه نشدیم واقعه 14 تیر 1330 یا 14 آذز؟
پاسخحذف2. چجوری هم طرفدار مصدق بوده هم تا 28 مرداد تو زندان بوده؟
3. در این عکس اون شخصی که شما میگی شعبان جعفریه اصلا یک آخونده با عمامه.
4. اگر شعبان جعفری در تاریخ 28 مرداد توی زندان بوده به نظرت عکسهایی که نشون میده اون روز تو خیابون بوده فتوشاپه؟
5. حسین مکی از مخالفین سرسخت مصدق (در ابتدا موافقین) ادعای جمال امامی رو نقل کرده پس سعی نکن با معرفی منبع مشروعیت به ادعایی بدی که هیچوقت ثابت نشده.
6. شعبان جعفری همراه با چند لات دیگه مصل رمضون یخی بعد از 28 مرداد از شاه مدال افتخار بخاطر خدماتشون گرفتند (عکسهای مراسم موجوده) در صورتی که طرفداران مصدق همه بازداشت شدن و دهها عکس از رابطه حسنه شعبان و دربار وجود داره
شماها چه سودی از تحریف تاریخ میبرید؟ زمینه سازی برای انقلاب 57 خیانت کمی بود که هنوز دست برنداشتین؟
1-دوست غزیز 14 آذر درسته اشتباه از من بوده
حذف2-شعبان جعفری تا پائیز 1332 از طرفداران سرسخت مصدق بوده و در 9 اسفند بعد از ابراز مخالفت با سیاستهای مصدق به زندان میفته (پیشنهاد میکنم کتاب مصدق آسیب شناسی یک شکست نوشته آقای میرفطرس رو بخونید که خلاسهخلاصش رو میتونید از اینترنت هم دانلود کنید)
3-
4- فتوشاپ نیست مربوط به یک روز دیگس (در این باره من به زودی مطلبی اراعه میدم)
5- جمال امامی ادعا نکرده بلکه نطقش رو در مجلس قرائت کرده و فرداش در همه رسانه ها بازتاب داده شده پس نمیتونه دروغ باشه
6- این گفته شما نیاز به توضیح مفصل داره و شما جواب سوالتون رو با خوندن کتاب آقای میرفطرس به دست بیارید که برای هر خط از کتابش مدرک ارائه کرده (مصدق آسیب شناسی یک شکست )
امیدوارم با خوندن این جوابها قانع شده باشید و متوجه شده باشید چه کسی تحریف تاریخ میکنه
در خط هشتم نظر قبلی مرتکب یه اشتباه املایی شدم که تصحیحش میکنم: مثل
پاسخحذفخوب معلومه این حرفها از چنته دکتر!!!! میرفطروس بیرون میاد. بنده هم پیشنهاد میکنم شما کتاب «سوداگری با تاریخ» آقای محمد امینی رو بخونید که 180 دروغ و تاریخسازی جعلی از کتاب «آسیبت شناسی» میرفطروس استخراج کرده. هر 180 دروغ هم با اسناد ارائه شده برملا شدن اتفاقا!!
پاسخحذفاما لازمه توضیح بدم که تحریف تاریخ کار کیه. این رو شما نوشتین: ﺗﻴﻤﺴﺎر مزینی، ﻣﻨﺼﻮب و ﻣﻨﺘﺨﺐ دﮐﺘﺮ مصدق...
در صورتی که در مذاکرات جلسه 185 مجلس شانزدهم در شهریور 1330 دکتر مصدق برای جواب حاضر میشه و اونجا میگه که وظیفه تعیین روسای شهربانی رو بعهده شاه جوانبخت گذاشته. که البته در مورد تیمسار بقایی گفتن ولی همین سند نشون میده اصولا روسای شهربانی از طرف دربار تعیین میشدن. این مذاکرات در روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران (4 مهر 1330) چاپ شده و من خودم اون شماره رو خوندم. اما یک قسمتش رو برای شما نقل میکنم باشد که به گوش دکتر!!!! میرفطروس هم برسه:
نطق نخست وزیر در روز یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۳۰ نشست ۱۸۵ مجلس شانزدهم پیرامون حوادث 23 تیر 1330. مندرج در روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران (4 مهر 1330)
مصدق:به شاه عریضه ای عرض کردم در آن وقت سرلشگر حجازی رئیس شهربانی بود که از او راضی نبودم او را بر کنار کردم و می بایست رئیس شهربانی دیگری به شاه پیشنهاد بکنم در این عریضه نوشتم که چون مدت خدمت من مربوط به انقضای کار نفت است هیچوقت یک رئیس شهربانی را به اعلیحضرت همایون شاهنشاهی پیشنهاد نمی کنم برای اینکه خاطر شاه مطمئن باشد...
...حضور اعلیحضرت شاهنشاه عرض کردم من رئیس شهربانی را پیشنهاد نمی کنم تا خود اعلیحضرت به هر کس اطمینان دارند انتخاب بفرمایند. چند روز بعد آقای سرلشگر زاهدی آمدند و گفتند اعلیحضرت می فرمایند که سرلشگر بقائی چطور است عرض کردم من باین کار دخالت نمیکنم هر کس را که اعلیحضرت صلاح میداند خودشان تعیین بفرمایند بعد از چند روز سرلشگر بقائی رفت به شهربانی و یک تصدیق نامه ای که سی سال قبل از این که ایشان در آذربایجان متصدی شهربانی بودند داده بودم و اظهار رضایت کرده بودم این تصدیق را نزد من فرستاده بودند و گفته بودند که من همان کسی هستم که مورد اعتماد خودتان هم هستم و این است تصدیق نامه من. من به آقای سرلشگر زاهدی گفتم که آقای سرلشگر بقائی بسیار آدم مال اندیش هستند که سی سال قبل از این از من تصدیق گرفته اند. ایشان رفتند در شهربانی مشغول کار شدند همه میدانند در روز اول مه عده ای نگران بودند از عملیات بعضی از دستجات که ممکن است وقایعی روی بدهد و همچنین در روزی که یک عده رژه با دوچرخه دادند باز این نگرانی حاصل بود من به تمام مسئولین به وسیله رئیس شهربانی گفتم که شما میباست بقدر کافی قوه داشته باشید ولی شما نمیبایست شلیک بکنید مگر وقتی که لازم باشد آنهم با اجازه من و بر طبق قانون البته مامور جزء حق ندارد شلیک کند و این درس را بخود من داده بودند که در دوره چهاردهم موقعی که من را می آوردند باین مجلس یک عده این نظامی شلیک کردند معلوم نشد برای چه شلیک کردند و شلیک یکی از آنها برای من بود ولی به من نخورد و کمانه کرد و رفت و خواجه نوری در این ایوان از بین رفت و هیچکس در این باب پرسش و سوال نکرد چون این مطلب بر من معلوم بود که ارتش ما ممکن است اغفال بشود و مرعوب بشود این بود که من دستور اکید داده بودم هیچکس نمیبایست شلیک بکند مگر اینکه این شلیک با اجازه رئیس شهربانی و البته با اجازه خود من باشد و من در این شهر بودم و رئیس شهربانی با وسایل رادیو و با وسایل بلند گو از همه وقایع مطلع بود و میتوانست بخود من هم بگوید و در صورت لزوم و اگر لازم بود شلیک کند و اشخاصی که برخلاف انتظامات عمل میکردند بجای خود بنشاند. در روز ۲۳ تیر ماه که آقای سرلشگر بقائی رئیس نظمیه بود از نظر اینکه با ذهن اعلیحضرت را مشوب نکنند بهیچوجه در کار شهربانی دخالت نکردم، دستوری ندادم، چیزی نگفتم و وقایع روز ۲۳ تیر در این شهر بمیان آمد اکنون که گزارش هیئت تفتیشیه مملکت رسیده است در این گزارش گفته شده است که مامورین شهربانی عده زیادی را مقتول کرده اند مامورین شهربانی در پرسشهای خود گفته اند سرلشگر بقائی در خانه خود نشسته بود و به وظیفه خود عمل نکرده است. من صراحتا میگویم تا این دولت هست این اشخاصی که برخلاف مقررات به مردم بیگناه شلیک کرده اند باید به مجازات برسند. و اگر این دولت موفق نشود این اشخاص بی پر نسیب، این اشخاصی که طبق مقررات و سوابق رفتار نکرده اند به مجازات خود نرساند این مملکت قادر نیست بهچوجه نظاماتی برقرار کند. دولت باید همیشه جنبه عدل و عدالت را در نظر بگیرد دولت نباید نگاه کند که این دسته موافق دولت است یا آن دسته مخالف دولت است...
به این کار شما میگن تحریف تاریخ
دوست عزیز آقای امینی تخصصی در تاریخ شناسی و تاریخ نگاری ندارد در حالی که آقای میرفطرس دارای کارشناسی ارشد در رشته تاریخ ایران میباشد و شخصا علاقه ای به وقت تلف کردن برای آثار غیر تخصصی ندارم
حذفولی با این حال قبلا بخشهایی از کتاب ایشان را مطالعه کرده ام و همانطور که تصور میکردم چیزی جز قضاوتهای یک طرفه و سرشار از کینه ورزی ندیدم
اما انتخاب ریاست شهربانی بر اساس قانون اساسی بر عهده نخست وزیر بود ولی چون شهربانی زیر نظر مصدق در 23 تیر دست به کشتار مخالفان مصدق زده بود مصدق سعی کرد با زیرکی مسئولیت رو به عهده شاه بندازه که البته شاه قبول نمیکرد چون نقض قانون اساسی محسوب میشد
در همین متنی هم که آوردی شاه نظر مصدق رو هم در باره انتخاب بقائی پرسیده
عزیزم من با سند حرف میزنم شما حواله میدی به اما و اگر حدسیات. همونجوری که دیدی رئیس شهربانی رو دربار انتخاب میکرده و حتی در زمانی که نظر نخست وزیر پرسیده میشده هم دخالتی نمیکرده. شما گفتی منصوب مصدق ولی این سند نشون داد حرف بی پشتوانه زدی (نمیخوام بگم دروع). اصولا غیر از دروغگویی راهی برای تاریخسازی وجود نداره D:
حذفآقای میرفطروس با که شما ادعا میکنی کارشناس تاریخه چرا هر چاپ جدیدی که انجام میشه برخی مطالب کتاب رو عوض میکنه؟ :)))))
تو یکی از برنامه های میبدی دیدم که میگفت کسایی که میخوان با واقعیت آشنا بشن چاپ جدید کتاب رو بخونن!!! میدونی این حرف یعنی چی؟؟؟؟ واقعا میدونی؟
چرا حاضر به مناظره نیست؟ چرا جواب هیچ ایمیلی رو نمیده؟ چرا در هیچ برنامه مخالفی حاضر نمیشه؟
شرط میبندم کتاب آقای امینی رو نخوندی چون در در هر قسمت اسناد مربوطه رو ذکر کرده. وقتی گفتی بدون سند حرف زده فهمیدم اینم مث ادعات در مورد منصوب کردن مزینی به مصدقه
محمد امینی بیشتر از 10 بار گفته هر جا و هر زمان که میرفطروس تعیین کنه حاضره مناظره کنه باهاش. خوب کسی که بدون سند حرف بزنه هیچوقت همچین پیشنهادی نمیده.
میرفطروس شاید (شاید) نفع مادی داشته باشه از دروغگویی. شما چه نفعی داری که ازش دفاع میکنی؟
شدین جاده صاف کن استبداد که چی؟ مردم ایران مستبد بخوان که خوب الان دارن دیگه نیازی به خاندان منحوس پهلوی نیست دوست من.
به این جمله خودت دقت کن:
حذفدر همین متنی هم که آوردی شاه نظر مصدق رو هم در باره انتخاب بقائی پرسیده
شما بخاطر اینکه نظر مصدق رو پرسیدن (و اونم نظری نداده تازه) مسئولیت رو متوجه اون میدونی ولی از کسی که انتخاب رو انجام داده سلب مسئولیت میکنی!
خنده دارنیست واقعا؟
میرفطروس در همون برنامه میبدی گفت: شاه گفته بود 1 سال دیگه ایارن رو به انگلستان میرسونه ولی مصدق میخواست مارو به شوروی برسونه
اولا که مورد اول یه ادعاس و حواله دادن به آینده. کاری که شاه کرد شد انقلاب نه انگلستان. در مورد دوم یه تهمته به مصدق و بی اطلاعی از تاریخ چون اگر مصدق تمایلی به شوروی داشت انحصار شیلات شمال رو از شوروی نمیگرفت ملی بکنه. اگر تمایلی به شوروی داشت حزب توده در 28 مرداد ازش حمایت میکرد. اگر میلی به شوروی داشت 1 امیتزا نصفه نیمه مثل اون امتیاز هایی که شاه به آمریکا میداد به شوروی هم میداد. همش رو حدس و گمان و توهم حرف زدن که نمیشه. میرفطورس فقط ذهنیاتش رو از آینده ای موهوم به خورد شماها میده. اونایی هم که خوششون بیاد قبول میکنن. بدون اینکه به فعلیت و واقعی بودن ماجرا کاری داشته باشن.
دوست عزیز چرا با عصبانیت و کینه ورزی بحث رو دمبال میکنید؟!
حذفوقتی کینه و تعصب به میان بیاید تفکر و منطق گریزان میشوند
در کتاب آقای میرفطرس آمده است که ﺗﻴﻤﺴﺎر مزینی، ﻣﻨﺼﻮب و ﻣﻨﺘﺨﺐ دﮐﺘﺮ مصدق بوده است
در حالی که این مطلبی که شما آورده اید نشان میدهد با اصرار خود مصدق شاه سرلشگر بقائی رو برای رئیس شهربانی انتخاب کرده حالا به نظر شما (و البته امینی) چون شاه بقایی رو انتخاب کرده پس حتما مزینی رو هم انتخاب کرده؟!
ضمن اینکه باز تاکید میکنم بر اساس قانون اساسی رئیس شهربانی رو نخست وزیر انتخاب میکرده و تنها در مورد بقایی با اصرار خود مصدق شاه بود که انتخابش کرد، اگر همه مدارک امینی از این نوع باشه پس معلوم میشه کتابش خیلی مستنده!
در مورد مناظره و این حرفها این جنجال سازیهای امینی بیشتر منو یاد احمدی نژاد و درخواست مناظرش با اوباما میندازه! کتابهایی که امینی و میرفطرس نوشته اند نشان دهنده سواد و منطق این دو نفره و احتیاجی به این شاخ و شانه کشیدنها نیست
در ضمن حالا که شما اینقدر از کتاب آقای امینی تعریف کردید من این کتاب رو میخونم و مطمئن باش اگر مطلب منطقی درش دیدم قبول میکنم
امیدوارم شما هم کتاب آقای میرفطرس را بدون تعصب و کینه بخوانید
عریضه نوشتم که چون مدت خدمت من مربوط به انقضای کار نفت است هیچوقت یک رئیس شهربانی را به اعلیحضرت همایون شاهنشاهی پیشنهاد نمی کنم برای اینکه خاطر شاه مطمئن باشد
حذفمیشه این رو بدون حدس و گمان معنی کنید لطفا؟
غیر از اینه که رسما در صحن مجلس اعلام کرده تا پایان این دوره نخست وزیری وظیفه انتخاب رئیس شهربانی رو به شاه مملکت محول میکنم؟ شما توضیح بنده رو در مورد اعطای پست نظارت مالی تیمسار مزینی بر املاک دربار نخوندی؟
اتفاقا این رفتار شما هم (برچسب زدن و تکفیر گوینده) من رو یه طرز تفکر میندازه که امیدوارم اشتباه باشه.
کتاب آقای میرفطورس رو هم یکی از دوستان قراره برام بیاره. البته بخش هاییش رو حسته و گریخته خوندم ولی قول نمیدم بتونم یک دروغنامه رو بدون تعصب بخونم.
واقعا نسل من (و جون سن شمارو نمیدونم شاید نسل ما) از دورغگویی خسته شده. چطور میشه به کتابی که هر چاپش با چاپ قبلی فرق داره اعتماد کرد؟
از کجا معلوم آقای میرفطروس 3 ماه دیگه یه چاپ جدید با اصلاحات معرفی نکنه؟
درضمن این اسمش شاخ و شونه کشیدن نیست. مناظره یعنی به داوری گذاشتن آرای متضاد کاری که تو آمریکا 2تا رقیب سیاسی انجام میدن. شاخ و شونه کشیدن یعنی تهدید آقای میرفطروس که گفته از امینی شکایت میکنم برای اینکه حرف من رو نقد کرده!!!!
تهدید نظر مخالف فقط از یک ذهن مبتلا به استبداد بر میاد دوست عزیز
با عرض پوزش من اسم این نظرات شما رو سفسطه میزارم!
حذفشما این همه مدارکی که من آورده ام رو نادیده میگیرید و به خیال خودتون مدرکی پیدا کرده اید که خلاف همه این موارد را ثابت میکنه!
برای مثال نطق جمال امامی ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﮐﻨﻨﺪۀ اﺻﻠﯽ ﻧﺨﺴﺖ وزﯾﺮﯼ دﮐﺘﺮ مصدق که در مجلس گفته:
« اﯾﻦ، ﺗﻴﻤﺴﺎر ﺳﺮﺗﻴﭗ ﺷﻌﺒﺎن ﺑﯽ ﻣﺦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺎﻧۀ ﻣﺮدم را ﻏﺎرت ﻣﯽ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ ﺧﺪﻣﺎت ﺑﺎ ﻣﺎهی 3000 رﯾﺎل در ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ اﺳﺘﺨﺪام ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ... روزﻧﺎﻣﻪ های ﻃﻠﻮع، داد، ﺳﻴﺎﺳﯽ، ﻓﺮﻣﺎن، ﺟﺎﻧﺴﭙﺎران و ﺁﺗﺶ ﮐﻪ ﺗﻮدﻩ اﯼ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﺣﺰب ﺗﻮدﻩ ﻣﺒﺎرزﻩ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ هم ﻏﺎرت ﺷﺪﻩ اﻧﺪ ... ﭘﺲ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ هر ﮐﺲ ﺑﺎ دوﻟﺖ ﻣﺎ ﻣﺨﺎﻟﻒ اﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻮاﻓﻖ ﻧﻴﺴﺖ ﯾﺎ ﺗﻨﻘﻴﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ او ﻣﺒﺎرزﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻴﻢ و او را ﻏﺎرت ﻣﯽ ﮐﻨﻴﻢ ....
این روزنامه اه که غارت شده اند همگی طرفدار شاه بوده اند آیا به نظرت طرفداران شاه به خودشون حمله میکرده اند؟!
و از همه جالبتر جواب مصدقه:
مصدق، ﺿﻤﻦ ﺗﺄﺋﻴﺪ اﻗﺪام ﻧﻴﺮوهای اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ در ﺳﺮﮐﻮب ﺗﻈﺎهر ات 14 آذر و اﺑﺮاز ﺗﺄﺳﻒ از ﻣﺠﺮوح ﺷﺪن اﻓﺮاد، هیچ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﺑﻪ اﻧﺘﻘﺎدات ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن ﻣﺠﻠﺲ درﺑﺎرۀ اﺳﺘﺨﺪام ﺷﻌﺒﺎن ﺟﻌﻔﺮﯼ در ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻬﺮان ﻧﺪاد.
ﭘﺲ از اﯾﻦ ﺣﺎدﺛﻪ، ﻣﺪﯾﺮان 21 روزنامه ﻏﻴﺮﺗﻮدﻩ اﯼ ﺑﺎ ﺻﺪور اﻋﻼمیه هاﺋﯽ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ «ﻋﺪم امنیت ﺷﻐﻠﯽ » ﺑﻄﻮر دﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ، در ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮراﯼ ملی و ﺳﭙﺲ در ﻣﺠﻠﺲ ﺳﻨﺎ متحصن ﮔﺮدﯾﺪﻧﺪ.
شما و البته امینی چه پاسخی برای این مدارک دارید؟
هیچ پاسخی
حذفشما کاملا درست میگید. من متحول شدم و از فردا میخوام برم عکس شاه رو روی سینه راستم خالکوبی کنم. درود بر ساواک، درود بر اصلاخات ارضی، درود بر کمیته مشترک ضدخرابکاری، درود بر حسین رمضون یخی
من هی میگم دوره اول نخست وزیری مصدق روسای شهربانی رو دربار انتخاب میکرده هی با مصادره به مطلوب حرف جمال امامی معروف!!! رو تکرار میکنید. بعید نیست در چاپ جدید کتاب دکتر!!!! میرفطروس جمال امامی هم طرفدار مصدق معرفی بشه. ملتی که دروغ بستن به خادمین خودش رو روا بدونه و براشون تبلیغ بکنه لیاقتی بیشتر از محمدرضا شاه و خمینی نداره. (شمارو عرض نکردم یه وقت بهتون برنخوره!)
فقط این رو فراموش نکنید که طرفداران دکتر مصدق ایشون رو یک خادم میدونه که وظایفش در قبال ملت رو انجام داده و مثل طرفداران استبداد برای هر اقدام کوچک و بزرگی تا ابد منت سر ملت نمیذارن. چون منتی درکار نیست.
آفتاب آمد دلیل آفتاب
جمال امامی پیشنهاد کننده اصلی نخست وزیری مصدق بود!
حذفبا این گفتت معلوم میشه نه متن رو خوندی و نه کامنتها رو درست میخونی
و یا شاید طرفدار رو با بله قربان گو اشتباه گرفتی! جمال امامی و بسیاری دیگر از نمایندگان و مردم و حتی محمد رضا شاه از پشتیبانان مصدق بودند ولی با گذشت زمان هر چی مصدق بیشتر قانونشکنی کرد و بیشتر به حزب توده متمایل شد طرفداراشو از دست داد
در ضمن اگر ممکنه آدرس وبلاگتو بده تا بیشتر با تفکراتت آشنا بشم
جمال امامی پیشنهاد کننده اصلی نخست وزیری مصدق بود!
حذفبا این گفتت معلوم میشه نه متن رو خوندی و نه کامنتها رو درست میخونی
و یا شاید طرفدار رو با بله قربان گو اشتباه گرفتی! جمال امامی و بسیاری دیگر از نمایندگان و مردم و حتی محمد رضا شاه از پشتیبانان مصدق بودند ولی با گذشت زمان هر چی مصدق بیشتر قانونشکنی کرد و بیشتر به حزب توده متمایل شد طرفداراشو از دست داد
در ضمن اگر ممکنه آدرس وبلاگتو بده تا بیشتر با تفکراتت آشنا بشم
عالیجنابان،
پاسخحذفاگر آقای امینی حاضر به مناظره هستند، چرا با خسرو فروهر مناظره نمیکند؟
شما که طرفدارِ آقایِ محمد امینی دروغگو هستید، خدمتِ ایشان بفرمائید که بنده حقیر حاضرم با ایشان درباره ` دکترای تقلبی مصدق ` مناظره کنم.
پیروز و بهروز باشید،
مجید جمشیدی
ونکوور