۱۳۹۱ بهمن ۷, شنبه

مخالفت دکتر مصدق، جبهه ملی، روحانیت و حزب توده با اصلاحات ارضی و رفورم اجتماعی

آغاز انقلاب شاه و مردم (انقلاب سفید) به سال ۱۳۲۹ باز می‌گردد که با فرمان محمد رضا شاه  زمینهای سلطنتی میان کشاورزان تقسیم شد، تا پیش از آن ۵۰ درصد از زمین‌های کشاورزی در دست مالکان بزرگ ، ۲۰ درصد متعلق به اوقاف و در دست روحانیون، ۱۰ درصد زمین‌های دولتی بودند و ۲۰ درصد نیز به کشاورزان تعلق داشت. محمد رضا شاه برای انجام این انقلاب بزرگ ملی، و ریشه کن کردن سیستم ارباب و رعیتی در ایران ابتدا از خود شروع کرد و از 7 بهمن 1329 فرمان تقسیم و واگذاری زمینهای سلطنتی بین کشاورزان را صادر کرد تا اولین قدمهای این انقلاب بزرگ ملی برداشته شود.

محمد رضا شاه سند زمین‌های املاک سلطنتی را به کشاورزان می‌دهند ۴ آبان ۱۳۲۹
 
مالکان بزرگ و روحانیون و موقوفات مذهبی که در مجموع 70% زمین‌های کشاورزی را در اختیار داشتند و ثروت خود را از راه دسترنج کشاورزان اندوخته‌بودند به شدت با این طرح شاه مخالف بودند، و تلاش کردند محمد رضا شاه را از این تصمیم منصرف کنند. مصدق‌السطنه که با اقوامش ده بزرگ مالک ایران را تشکیل می دادند، با بکار بردن همه امکانات سیاسی خود کوشش کرد که برنامه اصلاحات ارضی شاهنشاه را از میان بردارد مصدق وزیر دربار حسین علا را که مسئول به انجام رساندن برنامه‌ریزی اصلاحات ارضی بود را برکنار کرد و با همراهی حزب ملی لایحه ازدیاد سهم کشاورزان علیه طرح تقسیم اراضی شاه را طراحی کرد،  برپایه این لایحه مالکیت زمین همچنان در دست مالکین بزرگ میماند و در عوض10% سهم برای کشاورزان پیشبینی شده بود. تا آن زمان مالک بزرگ 100% بهره مالکانه می برد با این لایحه مصدق، سهم مالکان 80%، سهم کشاورزان 10% و 10% نیز برای امور چرخاندن روستا از جمله ساخت مسجد و غیره در نظر گرفته شده بود، این در حالی بود که با برنامه تقسیم اراضی محمد رضاشاه، مالکیت زمینها به کشاورز داده می‌شد و بهره 100% نیز به کشاورز تعلق میگرفت.
 با وجود این اقدامات، محمد رضا شاه از تصمیم خود منصرف نشد و  تا سال 1331 صدها هکتار از زمینهای سلطنتی را به کشاورزان واگذار کرد، مصدق که واگذاری زمینهای سلطنتی را مقدمه ای برای واگذاری دیگر زمینهای بزرگ ایران (از جمله زمینهای خودش و اقوامش) میدانست در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۲ با سوءاستفاده از اختیاراتی که داشت املاک سلطنتی را مصادره کرد و املاک را جزو زمین‌های خالصه درآورد تا بدین ترتیب جلوی تقسیم زمینهای سلطنتی بین کشاورزان گرفته شود
پس از سرنگونی دولت مصدق در روز رستاخیز ملی 28 امرداد 1332  محمد رضا شاه  برنامه اصلاحات ارضی را با اراده استوار خود دنبال کرد، و بقیه زمینهای سلطنتی را هم به کشاورزانی که روی آن زمینها کار میکردند واگذار کرد
در سال ۱۳۳۴ با تصویب قانون فروش خالصجات و تقسیم آن میان کشاورزان مرحله دوم اصلاحات شروع شد.  بر اساس این قانون تمامی زمینهای کشاورزی دولتی (58000 هکتار) باید به کشاورزانی که خود روی آن زمینها کشاورزی میکردند فروخته میشد و کشاورزان هم موظف بودند بهای زمین را در اقساط بیست ساله به دولت پرداخت کنند.
مرحله سوم اصلاحات ارضی در یک برنامه گسترده رفورم اجتماعی و اقتصادی یا انقلاب شاه و مردم که انقلاب سفید نیز نامیده می‌شود گنجانیده شد. منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم اصول اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران را زیر و رو کرد، این منشور دربرگیرنده اصلاحات ارضی (مرحله سوم)، ملی کردن جنگل‌ها و مراتع، فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها، اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و دادن حقوق برابر سیاسی با مردان به بانوان ایرانی و ایجاد سپاه دانش بود. به موجب این منشور مالکان بزرگ می بایستی زمین‌ها را به کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند بفروشند. روحانیت به رهبری خمینی و جبهه ملی به تقلید از خمینی بارها مخالفت خود را با منشور شش ماده ای و مخصوصا اصلاحات ارضی و دادن حق رای به زنان اعلام کردند، اعلامیه شرم آور جبهه ملی در 20 آبان 1341 با عنوان  «بازگشت به استبداد» از جمله این ابراز مخالفتها بود. اعضای جبهه ملی در آن زمان عبارت بودند از سنجابی، شاپور بختیار، مهدی بازرگان، یدالله سحابی و تعدادی دیگر از ادامه دهندگان راه مصدق.
با همه این سنگ اندازی ها، در ۶ بهمن ۱۳۴۱ همه‌پرسی در ایران انجام شد که به تایید منشور شش گانه انقلاب شاه و مردم از سوی مردم انجامید، روحانیون، جبهه ملی و حتی حزب توده که به واقع در این رفراندم شکست خورده بودند و تمام تبلیغاتشان برای رای نه به رفراندم از سوی مردم رد شده بود همچنان به مخالفت خود با این منشور ادامه دادند و با همکاری هم شورش 15 خرداد 1342 را ترتیب دادند، این شورش از سوی مردم مورد استقبال قرار نگرفت و در نهایت با شکست کامل به کار خود پایان داد.

 توضیحات:
در ایران ۹۳ مالک بزرگ یا فئودال یا زمین‌دار بزرگ وجود داشت
ده بزرگترین فئودال‌ها در ایران عبارت بودند از:


    ۱- حضرت اقدس والا آقای عضدالسلطان - شوهر خواهر محمد مصدق
    ۲- حضرت مستطابه علیه عالیه، حضرت علیا، دامت شوکت‌ها، زن مظفزالدین شاه، خاله محمد مصدق
    ۳- حضرت والا آقای فرمانفرما - دایی محمد مصدق
    ۴- جناب آفای امام جمعه - برادر زن محمد مصدق
    ۵- جناب حاجی ناصرالسلطنه - برادر شوهر مادر محمد مصدق
    ۶- جناب مستطاب اجل آقای وزیر دفتر ( میرزا حسین) - برادر محمد مصدق
    ۷- نجم‌السلطنه - مادر محمد مصدق
    ۸- جناب آقای ظهیرالاسلام - برادر زن محمد مصدق
    ۹- جناب وکیل‌الملک (میرزا فضل‌الله) - شوهر مادر محمد مصدق
    ۱۰- جناب محمد مصدق‌السلطنه


۱۳ نظر:

  1. اصلاحات ارضی فی نفسه خوب است اما دلیل مخالفت ملیون ایرانی از آن جهت بود که موجب نابودی کشاورزی ایران و مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرهاگردید. در ضمن اگر شاهنشاه خوش نیّت بودند ابتدا زمینهای بی کران خود و دربار را بایسنی مصادره می کردند و همه می دانند این کار انجام نشد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. وقتی کشاورز بدونه برای خودش کار میکنه اتفاقا بهتر کشاورزی میکنه در ضمن انگار اصلا مطلب رو نخونده چون اتفاقا شاه از زمینهای خودش شروع کرد

      حذف
    2. ولایت خامنه ای ولایت ابتر است.!!!۲۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۸:۳۲

      کشاورزی که برای قطعه کوچک زمینش نتونست هزینه هاش رو دربیاره، زمین رو مفت فروخت و راهی شهر شد.

      حلبی آبادها رو ساخت و شد نماد عینی بی عدالتی و ناکارامدی پهلوی در زمانه انقلاب های عدالتخاهانه!!!

      پهلوی با دست های خود انقلاب رو ایجاد کرد.!!!!

      حذف
  2. لطفا" اطلاع رسانی کنید شب ولادت پیامبر اسلام یعنی دوشنبه ساعت 10 شب همه مردم در اعتراض به گرانی و تورم الله اکبر بگند.

    پاسخحذف
  3. مطالب به شدت حق به جانب یک سویه و بدون هیچ گونه سند و مدرک ارائه شده است.در سراسر این «مقاله» بغض و کینه و ناسزاگویی غیرانتقادی نسبت به دکتر مصدق موج می زند. من از ما خواهش دارم که کمی کتاب های مربوط به تاریخ معاصر نوشته شده توسط افراد معتبر و دانشگاهی همچون یرواند آبراهامیان , همایون کاتوزیان , نیکی کدی را که به هیچ یک از آنان برچسب «عامل جمهوری اسلامی»نمی چسبد را مطالعه بفرمایید...
    اولا بحث تقسیم زمین های غصب شده توسط رضاشاه هیچ ارتباطی به اصلاحات ارضی ندارد.آن زمین هایی که شما «زمین های خودش» می نامید همان زمین هایی بود که پدر بزرگوار ایشان در طول سلطنت خود به زور و یا با سندسازی تصاحب کرده بود که پس از شهریور بیست به تصرف دولت در آمد و سپس پس از شبه کودتای 1327 شاه دوباره زمین ها را تصرف کرد که یکی از دلایل کینه ی شاه نسبت به دکتر مصدق بازپسگیری دوباره ی زمین ها توسط او بود.
    دوم دلیل چرایی مخالفت دکتر مصدق با واگذاری این زمین ها را می توانید در کتاب خاطرات و تالمات او پیدا کنید.ای کاش پس از مطالعه ی صادقانه ی همه ی منابع به نقد آن می پرداختید نه آن که اتهامات پاسخ داده شده را دوباره تکرار کنید.
    سوم بحث اصلاحات ارضی در دهه ی 20 بارها در برنامه های احزاب و گروه های گوناگون سیاسی گنجانده شده بود.از حزب توده و فرقه ی دمکرات آذربایجان بگیرید تا حزب دموکرات قوام(که مرحوم ارسنجانی هم عضو این حزب بود) که متاسفانه شاه پس از برکناری علی امینی با تغییراتی که در این برنامه ارائه داد آن را از هدف اصلی خود(ایجاد دهقانان واقعا مستقل)منحرف کرد.(به جلد دوم کتاب اقتصاد سیاسی ایران نوشته ی همایون کاتوزیان مراجعه بفرمایید)

    گفتنی در این باره زیاد است لطفا اجازه بدهید که این کامنت در زیر نوشته باقی بماند.من حاضرم در این زمینه بیشتر با شما بحثی به دور از تعصب داشته باشم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. 1-الان نظر شما بدون بغض و کینه بود؟
      2- زمینهای مصدق که خیلی بیشتر از شاه بود و همگی رو قاجاریه معلوم نیست چطور بهش تقدیم کرده بودند چطور اون تصاحب نیست ولی رضاشاه که شاه ایران بوده نباید زمین میداشته
      3- این به قول شما شبه کودتا پرونده ای در دادگستری بود که به موجب اون هر کس شکایتی نسبت به مالکیت بر زمینهای سلطنتی داشت میتونست اعتراض کنه و بعد از هفت سال که هیچ کس شکایت نداشت زمینها به محمد رضا شاه منتقل شد
      4- شاه که داشت زمینها رو به کشاورزها میداد چه لزومی داشت مصدق دوباره زمینها رو پس بگیره مصدق با این کارش تنها میخواست جولوی اصلاحات ارضی رو بگیره
      5- میگید که شاه اصلاحات ارضی رو از هدف اصلیش منحرف کرد منظورتون چیه مگه در نهایت کشاورزها صاحب زمین نشدن باید چطور میشد که شما شاه ستیزها ایراد نگیرید
      6- اینجا برخلاف وبلاگهاا و سایتهای مصدقی و شاه ستیز پستها و کامنتهای هیچ کس حذف نمیشه (مگر کلمات رکیک) چون در حقانیت مطالبم شکی ندارم میتوانید پستهای قبلیم را هم بخوانید

      حذف
    2. آقای ناشناس نوشته :
      یکی از دلایل کینه ی شاه نسبت به دکتر مصدق بازپسگیری دوباره ی زمین ها توسط او بود.
      بالام جان کدام کینه؟ خود شاه پیشنهاد نخست وزیری به مصدق داد :) جدا که این شاه ستیز ها در مقابل حقایق تاریخی دچار پریشان گویی میشوند

      حذف
  4. آقای کسروی عزیز، مطلب شما بسیار جالب است. کاش منبع آنها را نیز ذکر میکردید چون بدون آن تنها در حد یک ادعا و یا اتهام باقی‌ میماند. این فهرست ۱۰ تان از بزرگ مالکان ایران را از کجا فراهم اوردید، اگر ممکن است لفطا متن یا لینک اعلانه جبهه ملی‌ در مخالفت با اصلاحات عرضی را اضافه نماید. با تشکر.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست عزیز منبع 93 بزرگ مالک ایران کتاب خاطرات سیاسی و تاریخی، انتشارات فردوسی - به کوشش سیف الله وحیدنیا ص ۸۵ – ۸۶ و در مورد اعلامیه جبهه ملی هم دیگه اظهر من شمسه توی خیلی از سایتهای جبهه ملی با افتخار ازش یاد کرده اند!

      حذف
  5. 1.می گویم مطالب در مورد دکتر مصدق همراه با بغض و کینه هست مثلا مصدق السلطنه لقبی هست که معمولا برای تحقیر وی به کار می رود آقای مظفر بقایی یا آقای دیالمه و کسانی از این دست(جناح مذهبی جبهه ملی که بعدا با او اختلاف پیدا کردند) هم دقیقا همین گونه وی را خطاب می کردند.یا برچسب مذهبی افراطی زدن به مصدق که کاملا خلاف واقع هست.
    2.رضاشاه هم مانند باقی مردم ایران می توانست پول بدهد و زمین بخرد یا زمین به ارث ببرد.اما این که چون شاه هست حق دارد مثلا در مازندران زمین مصادره کند فکر نمی کنم سخن منطقی باشد.دلیل مصادره هم دادگاه هایی که پس از شهریور 20 تشکیل شد و بخشی از زمین هایی که به مالکان آن برگردانده شد.
    3.من منظورم وقایع پس از ترور نافرجام شاه بود.پس از این ترور و جو رعب و وحشتی که در پی آن به راه انداختند علاوه بر امتیازاتی نظیر تشکیل مجلس سنا شاه زمین ها را از کنترل دولت خارج کرد.مساله ی حق شکایتی که شما می فرمایید به فرض ه که درست باشد مانند این است که بگویم کسانی که اموالشان اوایل انقلاب به ناحق مصادره شد "قانونا" می توانند شکایت کنند.چرا کسی شکایت نمی کند؟!
    4.دلیل مخالفت مصدق این بود که اولا شاه به چند نفر می توانست زمین بدهد؟روی چه حسابی به عده ای باید زمین بدهد و به عده ای دیگر ندهد؟دوم و مهم تر از آن این که اساسا زمین ها برای شاه نبود که او بخواهد به کسی بدهد.امروز اگر جمهوری اسلامی بخواهد اموال مصادره شده را به فقرا بدهد حتی با فرض اینکه از این کار قصد جمع کردن هوادار نداشته باشد من مطمئنا مخالفت می کنم.
    5.شما برنامه ی امینی و ارسنجانی در این زمینه را مقایسه کنید با برنامه ای که بعد از سقوط امینی اجرا شد.اگر می خواهید همین جا می نویسم اما خواهش می کنم از شما کتاب ایران بین دو انقلاب اثر یرواند آبرایامیان را از اینترنت دانلود کنید و در همین زمینه ص 521 (بخش سیاست توسعه ی ناهمگون)را بخوانید.
    6.خوب است که حذف نمی کنید(ای کاش زمان «حضرت شاهنشاه» هم همین تفکر حاکم بود) اما بد است که به حقانیت مطالبتون شک ندارید چون این سخن ایدئولوگ هایی نظیر مارکسیست ها و اسلام گرایان فعلی است.

    پاسخحذف
  6. 1- لقب مصدق السلطنه از کودکی و به دلیل خانواده اشرافی مصدق بهش داده شده و ربطی به مخالفینش نداره
    2- رضا شاه قصد ایجاد مکانهایی توریستی در شمال را داشت اما متاسفانه هیچ یک از زمینداران حاظر به همکاری نبودند
    3- محمد رضا شاه قصد داشت زمینهای سلطنتی رو بین کشاورزان تقسیم کنه پس چرا باید این کارو میکرد
    4- جناب بر اساس قانون اصلاحات ارضی زمینها به کشاورزانی که روی همون زمینها کار میکردند داده میشد و شاه دلبخواهی زمین نمیداد
    5- حالا چطور شده که امینی خوب شده اون موقع که جبهه ملی بیانیه میداد که امینی دست نشانده آمریکاس!
    6- دلیل شک نداشتن من اینه که من قبلا در جایی که شما الان هستید بوده ام (یعنی مصدق را دموکرات و شاه را دیکتاتور میدانستم) اما با مطالعه و تحقیق واقعیات تاریخی رو کاملا متوجه شده

    پاسخحذف