در ﺷﺮاﯾﻂ روﺣﯽ ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار - ﮐﻪ ﺷﺎﻩ از ﺳﻠﺐ
ﺣﻘﻮق ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺧﻮد ﺗﻮﺳﻂ مصدق و ﺑﯽ ﺣﺮﻣﺘﯽ اﻓﺴﺮان ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺶ، اﻓﺴﺮدﻩ و ﭘﺮﯾﺸﺎن اﺳﺖ
و ﺑﻘﻮل همسرش - ﺛﺮﯾﺎ اﺳﻔﻨﺪﯾﺎرﯼ - «ﻓﻀﺎﯼ
ﮐﺎخ اﺧﺘﺼﺎﺻﯽ ﺑﺮاﯼ ﻣﺎ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ تحمل ﺷﺪﻩ ﺑﻮد و ﺷﺎﻩ، ﻧﻴﻤﻪ ﺷﺒﺎن ﻣﺮا از ﺧﻮاب ﺑﻴﺪار ﻣﯽ
ﮐﺮد ﺗﺎ ﻣﺤﺾ اﺣﺘﻴﺎط، اﺗﺎق ﻣﺎن را ﻋﻮض ﮐﻨﻴﻢ. ﺷﺐ ها در ﺣﺎﻟﻴﮑﻪ اﺳﻠﺤﻪ اﯼ زﯾﺮ ﺑﺎلش ﺧﻮد
ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﯾﻢ ﺑﻪ رﺧﺘﺨﻮاب ﻣﯽ روﯾﻢ و هر ﺑﺎر
ﮐﻪ ﺑﺮ سر ﻣﻴﺰ ﻏﺬا ﻣﯽ ﻧﺸﻴﻨﻴﻢ، ﯾﮏ دﺳﺖ ﻣﺎن ﻗﺒﻀﻪء اﺳﻠﺤﻪ را ﻣﯽ ﻓﺸﺎرد و ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ از
ﺧﻮردن ﻏﺬاﯾﯽ ﮐﻪ در ﺑﺮاﺑﺮش ﻣﯽ ﮔﺬارﻧﺪ ﭘﺮهیز
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﭼﻮن ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺨﻮاهند ﻣﺴﻤﻮﻣﺶ ﮐﻨﻨﺪ.... »
ﺑﺎ توجه ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ های
ﭘﺎﯾﺪار دﮐﺘﺮ مصدق ﺑﺎ رﺿﺎ ﺷﺎﻩ، (ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﻘﺶ وﯼ در ﺑﺮﮐﻨﺎرﯼ اﺣﻤﺪ ﺷﺎﻩ و اﻧﻘﺮاض ﺳﻠﺴﻠﻪ
ﻗﺎﺟﺎر) و ﺑﺎ توجه ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮدهای مصدق در ﻃﻮل ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﺷﺎﻩ، ﺁﯾﺎ مصدق
در ﺳﻮداﯼ ﺳﻴﺎست دﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮد؟
مصدق ﮐﻪ اﺣﻤﺪﺷﺎﻩ را ﺑﻌﻨﻮان «ﭘﺎدﺷﺎﻩ ﺟﻮاﻧﺒﺨﺖ» و «ﺷﺎهِ وﻃﻦ ﭘﺮﺳﺖ» ﺑﺎرها ﻣﻮرد
ﺳﺘﺎﯾﺶ و ﺗﻤﺠﻴﺪ ﻗﺮار دادﻩ ﺑﻮد، ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﮐﻪ در ﺳﻮداﯼ ﺑﺎزﮔﺸﺖ و اﺳﺘﻘﺮار مجدد ﺳﻠﻄﻨﺖ
ﻗﺎﺟﺎرها ﺑﻮد، در اﯾﻦ ﺑﺎرﻩ، ﺣﺴﻴﻦ مکی ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ:
«دﮐﺘﺮ مصدق، ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﺷﺎﻩ را ﺑﺮﮐﻨﺎر ﮐﻨﺪ و مطمئنا
ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻮد. از اواﯾﻞ ﻣﺮداد ﻣﺎﻩ ١٣٣١، اﮐﺒﺮ
ﻣﻴﺮزاﯼ ﺻﺎرم اﻟﺪوﻟﻪ را ﻓﺮﺳﺘﺎدﻧﺪ ﺑﻪ اروﭘﺎ ﺗﺎ ﺑﺎ بچه های ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻦ ﻣﻴﺮزا -
وﻟﻴﻌﻬﺪ اﺣﻤﺪ ﺷﺎﻩ - ﻣﻼﻗﺎت ﮐﻨﺪ. دﮐﺘﺮ مصدق ﮐﻪ ﻃﺒﻴﺐ ﻣﺨﺼﻮص ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻦ ﻣﻴﺮزا ﺑﻮد، ﮔﻔﺖ: بچه
های ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻦ ﻣﻴﺮزا ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮدﻧﺪ» (مکی، ج ١، ص ١٩١؛ ﻣﺘﻴﻨﯽ، ص 348).
در ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮاﯾﻄﯽ (ﺑﺎ توجه ﺑﻪ وﺟﻮد ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدات
ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻧﻔﺖ)، مصدق در ﻣﻼﻗﺎﺗﯽ ﺑﺎ ﺷﺎﻩ، ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ «ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ اﻋﻠﻴﺤﻀﺮت ﻣﺪﺗﯽ در ﺧﺎرج از ﮐﺸﻮر
ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﺎ اوﺿﺎع ﺁرام ﮔﻴﺮد. ﺷﺎﻩ از ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد مصدق اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻧﻤﻮد و ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﮐﯽ ﻣﯽ
ﺗﻮاﻧﺪ از ﮐﺸﻮر ﺧﺎرج ﺷﻮد؟ مصدق ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد: همینﺷﻨﺒﻪ ٩ اﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ١٣٣١.
هندرسون
در ﮔﺰارش ﺧﻮد ﺑﻪ ﺗﺎرﯾﺦ 25 ﻓﻮرﯾﻪ 1953 (۶ اﺳﻔﻨﺪ ١٣٣١) ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ:
«اﻣﺮوز
ﺻﺒﺢ، ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻋﻼء (وزﯾﺮ درﺑﺎر) ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻋﺼﺎﺑﺶ ﭼﻨﺎن ﺧﺮاب اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺎ
٢٨ ﻓﻮرﯾﻪ (٩ اﺳﻔﻨﺪ) در ﺗﻬﺮان ﺑﻤﺎﻧﺪ و ﻣﯽ خواهد، صبح ٧ اﺳﻔﻨﺪ ﺑﺎ اﺗﻮﻣﻮﺑﻴﻞ رواﻧﻪ
ﺑﻐﺪاد ﺷﻮد و از ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ اروﭘﺎ ﻋﺰﯾﻤﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ. مصدق ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺷﺎﻩ
همینﻓﺮدا رواﻧﻪ ﺷﻮد، اما ﺑﻪ اﺻﺮار ﻋﻼء، ﻗﺎﻧﻊ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺷﺎﻩ ﺗﺎ روز ﺷﻨﺒﻪ ﺑﻪ
ﺗﺄﺧﻴﺮ اﻓﺘﺪ».
ﺑﺎ
آگاهی ﺁﯾﺖ اﷲ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ، ﺁﯾﺖ اﷲ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽ، دﮐﺘﺮ ﺑﻘﺎﺋﯽ، ﺣﺴﻴﻦ مکی، ﻗﻮام اﻟﺴﻠﻄﻨﻪ و
دﯾﮕﺮان از ﺧﺮوج ﺷﺎﻩ، در ﻓﻀﺎﺋﯽ از ﺑﻴﻢ و ﺗﻮﻃﺌﻪ و ﺑﯽ اﻋﺘﻤﺎدﯼ و ﺗﺸﻮﯾﺶ، با این سفر
مخالفت میکنند.
..............ادامه در بخشهای بعدی.................
بخشهایی از کتاب «دﮐﺘﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺼﺪق ﺁﺳﻴﺐ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻳﮏ ﺷﮑﺴﺖ» نوشته علی میرفطرس
بخشهایی از کتاب «دﮐﺘﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺼﺪق ﺁﺳﻴﺐ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻳﮏ ﺷﮑﺴﺖ» نوشته علی میرفطرس
مطالب مرتبط:
مخالفت دکتر مصدق، جبهه ملی، روحانیت و حزب توده با اصلاحات ارضی و رفورم اجتماعی
رد درخواست آشتی شاه از سوی رهبران جبهه ملی در سال 1339
رد درخواست آشتی شاه از سوی رهبران جبهه ملی در سال 1339
عجب تاریخدانان معتبر و بزرگی...بزرگشیره کشان علی میر فطروس ، بزرگ گنجشک مغزان حسین مکی ...
پاسخحذفاستاد میرفطرس پیشدکترای تاریخ از دانشگاه فرانسه رو داره به جرات میتوان گفت یکی از بزرگترین تاریخدانهای ایرانه و برای هر خط از کتابش مدرک آورده حسین مکی هم تا چند ماه قبل از برکناری مصدق از سینه چاکان مصدق بود
حذف